اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

زنده باد اين شب اهورايي

سلام امير حسين جان ميخوام يكم از شب يلدا بهت بگم معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل ميده. بعد هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفعلی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست اينم از يلداي 90 جشن یلدا در ایران امروز   جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. آیین شب یلدا یا شب ...
30 آذر 1390

move دايي علي

امان از دست اين دايي علي،  به بازي هاي كامپيوتري مخصوصا آن لاينOn line خيلي علاقه داره اين سري كه رفته بودم برا مراسم خدابيامرز بابابزرگم اميرحسين تو اين گير و دار حسابي چسبيده بودي به اين move ول نميكردي و حسابي باهاش رقصيدي و كيف كردي . من اينقدر به اين عكست خنديدم مثلا داشتي ميرقصيدي هي ادا در مي آوردي مثلا داشتي با آهنگ lady gaga ,poker face ميرقصيدي   ...
29 آذر 1390

و اما بزرگ موسيقيدان كوچك

سلام خوبي پسرم چند مدت پيش رفتيم خونه عمو حميد همون جور كه خودت ميدوني عمو حميد خيلي به گيتار علاقه منده وگيتار ميزنه و خيلي هم دوست داره شما هم گيتاريست بشي علي رغم اينكه من دوست دارم پيانيست بشي البته نه به عنوان شغل تو اين حرفه هم مهارت داشته باشي خلاصه اينكه هر وقت ميريم خونه حميد بايد گيتارش رو دستكاري كني عمو حميد هم كه حساسسسسسس رو گيتارش چه ذوقي ميكنه اين موسيقيدان همچي چسيبيده به گيتار ،عمو حميد هم حساسسسسسس البته حق داره آخرش گيتاريست ميشي با توجه به عمو حميد كه گيتار ميزنه گيتار هم خوبه اما پيانو خيلي باحالهههههه اينم حميد درحال نواختنننننن ...
28 آذر 1390

بابابزرگ مهربونم

يه چند مدتي بود بابابزرگم مريض شده بود و هممون ميدونستيم كه ممكن امروز فردا باشه البته همه ميگفتن شبي كه فوت شد همه شوكه شدن چون خيلي حالش خوب شده بود و همه فكرميكردن رو به بهبوده نگو ازبس خدا دوسش داشته خيلي آروم جان به جان آفرين تسليم ميكنه حتي شوهرم رفته بود غسال خونه براي بارآخر ببينتش وحتي همه ميگفتن اينقدرخوشگل شده بود ويه لبخندي مليحي هم به لب داشته خيلي دلم ميخواست برم ببينمش اما اميرحسين ولم نميكردنميدونم من اينجوريم يا ممكنه همه اينجور باشن ازبس مهربون بود ودوست داشتني مرگش خيلي برام عذاب آور بود هرچند كه ميدونم عمرخودش رو كرده بود و آدمي همينه اما خيلي دوست داشتني بود كه صبح سه شنبه ساعت 9صبح بود مامانم زنگ زدو گفت ...
26 آذر 1390

عكسهاي عسلم

  روش مدرن آب خوردن پدر جون خوبم بابا سيامك گل پسر اميرحسين:من هر جا ميرم اين باران خانم هم اونجاس؟   پسر كوچولوي من ...
21 آذر 1390

فقط عكس

  قربون خنده هات بشم من بابايي در حال آواز خوندن براي ني ني كوچولوش ناراحت از اينكه گذاشتمش تو روروئك سرگرمش كردم با توپش دوستاي پسرم موهاي بلند بشتر بهت مياد ميدونم لواشك بهت دادم  خوشمزه بود ...
16 آذر 1390

اميرحسين بازيگوش

سلام عزيز دلم پسر كوچولوي خوبم امروز عصر كه از مهد مي آوردمت خونه همش ميگفتي منو ببر پارك منم كه امروز خيلي بيرون گرفتار كاروبار بودم حسابي خسته و كوفته اصلا حال اينو نداشتم كه ببرمت پارك سرما بخوري و.............. خلاصه با چندتا شكلات مخت رو زدم اين هفته هم كه تعطيلي و من بيچاره ميكشي، مهد كه ميري خوبه حداقل با بچه ها بازي ميكني تو خونه همش نق ميزني وقتي هم كه بيرون ميريم ديگه خونه بيا نيستي از دست اين بچه ها اي خدااااااااااا و خيلي هم پسر شيطوني هستي تو خونه آروم و قرار نداري وقتي ساكتي يواشكي ميام بهت سر ميزنم ميبينم كه............. كار خراب شدي و خونه به طرز فجيعي به هم ريخته شده كه در اون لحظه ميخام خودمو رو بكشم  آ...
12 آذر 1390